پرویز شاپور:
1- دردناک ترین خاطره ی زندگیم موقعی اتفاق افتاد که داشتم به ماهی فکر می کردم، ولی فراموش کردم به آب هم فکر کنم، درنتیجه ماهی فکرم درگذشت و مرا برای همیشه مصیبت زده باقی گذاشت.
2- جسد معشوقه ام ضمن لا روبی قلبم به دست آمد.
3- آدم خودخواه از سایه اش انتظار سلام دارد.
4- زندگی حاصلِ جمع لحظات گذران است.
5- سکوت، حرفی برای گفتن دارد که آدم پرگو از شنیدنش عاجز است.
6- عاشق پرنده ی بلندپروازی هستم که در زمستان روی قله ی پروازش برف می نشیند.
7- عمرم در برابر آینه ای گذشت که تصویرت را در آن، جا گذاشته بودی.
8- اگر مقصد کوی یار باشد، رفع خستگی مفهومی ندارد.
9- با این که گل های قالی خار ندارند، اغلب مردم با کفش روی آن پا می گذلرند.
10- وقتی نیستی انتظار شنیدن صدای پایت را در جاده ی متروک می کشم.